محمدرضا حکیمی

  • در پستی اینستاگرامی مطرح شد؛

    شاید کسانی ندانند یا فراموش کرده باشند که نخستین کسی که تعبیر امام خمینی را به کار برد و نوشت و گسترد محمدرضا حکیمی در دهه ۴۰ بود و تا پایان نیز دغدغه صیانت از ارزشهای اسلامی و انقلابی، دغدغه اصلی او بود و بی تاب دفاع از خلوص دین و هسته معرفتی انقلاب اسلامی بود.. و میخواست میان ضعف واحیانا فساد این یا آن مدیر با ارزشها واحکام دین خدا نیز تفکیک شود و وحی و مفسرانش و بلکه انقلاب اسلامی ، فدای قصور و تقصیر این وآن نشود و نهضت در تکامل دائمی باشد.

  • یادداشت/

    محمدرضا حکیمی حتی درباره کتاب هم افزون بر کیفیت، به بهای آن توجه ویژه داشت و بر آن باور بود که کتاب بایستی هم با کیفیت عرضه شود و هم ارزان باشد. و گاهی خود او هم در تأمین این اهداف از حق التالیفش می گذشت. رفتار این دانشمند اسلام شناس به ویژه این روزها که از نزدیک بیشتر به زندگی او تأمل کردم، برایم پرسش های جدیدی پیش آورد، آقای حکیمی میان ایمان و وضع رفاهی مردم نسبت مستقیمی می دید به همین دلیل در طول عمر کوشید که به دو اصل انسانیت و عدالت تأکید کند.

  • یادداشت/

    اغلب علاقه‌مندان، شاگردان و مؤثرین انقلاب می‌دانند در ‌این سال ‌ها چه محدودیت‌هایی که متوجه ترویج اندیشه و راه و عمل محمدرضا حکیمی آن مرد بزرگ نشده است؛ از محدودیت در مجوز چاپ و نشر آثارش، تا برگزاری جلسات نشست و پرسش‌و‌پاسخ در محیط‌ها دانشگاهی و حوزوی، از بی‌توجهی نهادهای فرهنگی مانند صداوسیما، شورای انقلاب فرهنگی تا بی‌مهری نهادهای آموزشی عمومی و عالی در بهره‌مندی از اندیشه‌هایش ‌یا طر‌دشدن در حوزه‌های علمیه و مراکز حوزوی و...؛ در یک کلام به حاشیه راندن و گوشه‌نشین‌کردن کسی که قطعا یکی از مؤثرین پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.

  • من به امام خمینی ، علاقه زیادی داشتم و از ایشان تبلیغ و ترویج می کردم تا آنجا که روی همین علاقه به خمین رفتم تا منزل ایشان را ببینم ،‌وقتی آنجا رفتم متوجه شدم ساواک من را زیر نظر دارد....در جریان مبارزه برای انقلاب ،‌ مکرر بازداشت و زندانی شدم ؛ در تهران ، ارومیه ، خوی و..... یک بار در ساواک ، یکی از روسای آنها من را مواخذه می کرد.

  • جی پلاس؛

    در بخشی از وصیت دکتر شریعتی به استاد حکیمی آمده است: آنچه از من نشر یافته، به دلیل نبودن امکانات و کم بودن فرصت‌، خام و عجولانه و پر غلط و بد چاپ شده است و تمامی آن را نه به عنوان کارهای علمی تحقیقی که فریادهایی از سر درد‌، نشانه‌هایی از یک راه‌، نگاه‌هایی برای بیداری‌، ارائه طریق‌، طرح‌هایی کلی از یک مکتب‌، یک دعوت‌، جهات و ایده ها و بالاخره‌، نوعی بسیج فکری و روحی در جامعه باید تلقی کرد‌.

  • آیت الله محقق داماد در یادداشتی به مناسبت درگذشت استاد محمدرضا حکیمی نوشت: «کاش می‌دانستم که آیا او به آرزوها و آمالش رسید؟ اما جا دارد، امروز به استادمان جناب حکیمی بگوییم، ای استاد! سال‌ها برای تحقق عدالت علوی قلم زدی، سخن‌ها گفتی، خون دل‌ها خوردی، فریادها زدی. آیا به آرزویت رسیدی؟»

  • یادداشت/

    در ستایش مرحوم آقای حکیمی هرچه بگویم کم است. او جامع علم دین و فلسفه و صاحب فضائل اخلاقی بود و لحن گفتار و طرز رفتار و ظاهرش همه نشان از سماحت و شجاعت و آزادگی داشت. بی وجه نبود که اخوان ثالث شعر نمازش را با ادای احترام به او هدیه کرد و دکتر شریعتی اصلاح آثارش را به او سپرد.